نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عشق من

!!<img alt="http: gallery.avazak.ir="" albums="" userpics="" 10001="" avazak_ir-boy123.jpg" src="‎عشق من‎"  width="240"> ‎‏ 
عشق من . . .
مست بودم اما پست نیودم . . .
سر کار بودم اما سربار نبودم . . .
بیکار بودم اما بی عار نبودم . . .
بی کس بودم اما با کس نبودم . . .
شاید بی صفا بودم اما بی وفا نبودم . . .
همش دلتنگ بودم اما دل سنگ نبودم . . .
خلاصه کنم عزیز لعنتی ام  . . .
من مرد نبودم اما . . .نامرد هم نبودم . .


[+] نوشته شده توسط ghasem در 8:54 | |







حال من


[+] نوشته شده توسط ghasem در 11:57 | |







به من تكيه كن!
من تمام هستي ام را دامني مي كنم
تا تو سرت را در آن بنهي
تمام روحم را آغوشي مي سازم
تا تو در آن از هراس بياسايي
تمام نيرويي را كه در دوست داشتن دارم٬
دستي مي كنم تا چهره و گيسوي تو را نوازش كند
تمام بودن خود را زانويي مي كنم تا بر آن به خواب روي
خود را٬
تمام خود را به تو مي سپارم تا هر چه بخواهي از آن
بياشامي ،
از آن برگيري ٬
هر چه بخواهي از آن بسازي ٬
هر گونه بخواهي٬ باشم!!!


[+] نوشته شده توسط ghasem در 10:8 | |







دروغ

naghmehsara.ir07 متــــــــاسفم… نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست… نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم…. متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را…. از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم…. تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم….

[+] نوشته شده توسط ghasem در 9:44 | |







ب سلامتی دختری که سر سفره ی عقدش ب جای گفتن با اجازه ی بزرگترا گفت با اجازه ی عشقی ک نزاشتن بهم برسیم


[+] نوشته شده توسط ghasem در 6:10 | |







تموم شد

همه چی تموم شد

 

|http://www.atrebaroon.blogfa.com|عکس های عاشقانه|http://www.atrebaroon.blogfa.com|

خداحافظ تموم شدن نفسهام
دیگه حسی نمونده غیر نفرت
امیدم جاشو می سپاره به
حسرت
شروع گریه هاي هر شب من
مصادف شد با حس بی تو موندن
چقدر سخته از
این خونه جدا
شم یا اینکه باز به عشقی مبتلا شم
چقدر تنهایی با من همصدا شد
که دستام از
توو دست تو جدا شد


[+] نوشته شده توسط ghasem در 18:34 | |







 

 


 

وقتی کسی رادوست داری، گفتن آسان تراست،

 شنیدن آسان تراست، بازی کردن آسان تراست،

کارکردن آسان تراست. ووقتی که کسی تورا دوست دارد

 خندیدن آسان تراست. واگر تنهای تنها باشی

به مرگ فکرکردن ازهمه چیزآسان تراست


[+] نوشته شده توسط ghasem در 9:44 | |







nuh

 

بسم الله الرحمن الرحیم، وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ♥♥♥♥♥ اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ♥♥♥♥♥ اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً ♥♥♥♥♥ اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)* لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ *(۲۵۶)* اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ *(۲۵۷)* صدق الله العّلی العّظیم ♥♥♥♥♥ اللهم صل علی ، علی بن موسي الرضا مرتضي الامام التقي النقي و حجتك علی من فوق الارض ومن تحت الثري الصديق الشهيد صلاه كثيره تامه زاكيه متواصله متواتره مترادفه كأفضل ماصليت علي احد من اوليائک پرودگارا، ‌ بر علي بن موسي الرضاي برگزيده ،‌ درود و رحمت فرست . آن پيشواي پارسا و منزه و حجت تو بر هر كه روي زمين و زير خاك است. بر آن صديق شهيد درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودي كامل و بالنده و از پي هم و پياپي و پي در پي، ‌همچون برترين و درود و رحمتي كه بر هريك از اوليائت فرستادي. ♥♥♥♥♥ خیالت راحت ! من همان منم ؛ هنوز هم در این شب های بی خواب و بی خاطره، میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد.. ♥♥♥♥♥ اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم ♥♥♥♥♥ سکوتم را نکن باور..... من آن آرامش سنگین پیش از مرگ توفانم..... من آن خرمن ..... من آن انبار باروتم...... که با آواز یک کبریت آتش می شوم یکسر.... ♥♥♥♥♥ ارادتمند : ♥♥♥♥♥رئیس آبیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♥ـا♥♥♥♥♥


[+] نوشته شده توسط ghasem در 9:39 | |







خیالات

!!‎عشق‎ ‎‏ دختر:خوشگل پسر:نه دختر:دوستم داری پسر:نه دختر :اگه بمیرم برام گریه نمی کنی پسر:نچ دختر اشک تو چشماش جمع شدو پسر بغلش کردوگفت:تو خوشگل نیستی زیباترینی...دوستت ندارم عاشقتم اگه بمیری برات گریه نمی کنم... منم میمیرم....

[+] نوشته شده توسط ghasem در 11:57 | |







پرواز

!!‎دل دیونه‎ ‎‏ کرده ام امشب پرواز با پر خیال تو تا اوج تا انجا که جز من و تو کسی نباشد دلم... یک مزرعه می خواهد یک تو یک من وگندمزاری طلایی رنگ که هوایش اکنده با عطر نفس های تو باشد چه زیباست وقتی من در گندمزار طلایی رنگ همراه با رقص افتاب می رقصم و غلت می خورم و درون اغوش تو جای می گیرم چه زیباست وقتی بازوان تو بالشتی برای تخت مزرعه خیال من می شود چه زیباست وقتی خوشه های گندم محو من و تو می شوند وما از شرم نگاهشان سرخ می شویم چه ارامش بخش است وقتی تو در بستر بی قرار شب در میان گندمزار موهایم می رقصی و غلت می خوری و ارام مرا در اغوش خود جای می دهی چه ارامش بخش است وقتی سینه ات تکیه گاهی برای سرم می شود چه ارامش بخش است وقتی حرارت تنت سردی زمستان را برایم تابستانی گرم می کند چه پر هیاهوست وقتی ستاره ها به هم اغوشی ما چشمک می زنند و مهتاب رقص نورش را در بستر عاشقانه ی ما اجرا می کند و ما از شادی این عشق مانند افتاب در طلوع فردایی دیگر در هم ذوب میشویم و چه خیالی است این پرواز وقتی می دانم تو هیچ گاه در زندگی من طلوع نخواهی کرد...

[+] نوشته شده توسط ghasem در 11:57 | |







عشق خیالی

!!‎اشتباه‎ ‎‏ ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت چون رمیدنهای آهو ، ناز کردنهای او دشت چشمان مرا حالی به حالی کرد و رفت کهنه ای بودم برای اشکهای این و آن هرکسی ما را به نوعی دستمالی کرد ورفت ! ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت عقده در دل داشت ، روی خاک خالی کرد و رفت آرزویم با تو بودن بود،کوشیدم ، ولی واقعیت را به من تقدیرحالی کرد و رفت

[+] نوشته شده توسط ghasem در 11:57 | |







فاصله

!!‎فاصله‎ ‎‏ بين منو تو فاصله است كاش ميشد تو به لبخندي اين فاصله را برداري تو بدان ماهم تويي دلدار و همراهم تويي عشقم تويي مهرم تويي سرمايي جانم تويي تو بمان با من بمان تنها وحيرانم بمان اين منم يارت منم سرمست همراهت منم

[+] نوشته شده توسط ghasem در 11:57 | |







کسی رادوست دارم که بی وفایی هایش دلنشین است

!!‎قلبم‎ ‎‏ یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ، کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود . آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرشنگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم . کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است.

[+] نوشته شده توسط ghasem در 11:57 | |







عشق

!!‎عشق‎ ‎‏ يك عشق عروج است و رسيدن به كمال يك عشق غوغاى درون است و تمناى وصال يك عشق سكوت است و سخن گفتن چشم يك عشق خيال است و خيال است و خيال....... من دراين غريت و تنهايى تلخ درپس كوچۀ خاموش فراموشى ها ازغم دورى تو و ازدلواپسى رفتن تو دلم به خود مى لرزد

[+] نوشته شده توسط ghasem در 10:4 | |







گله ای نیست

!!‎دوست‎ ‎‏ گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مساله ای نیس

[+] نوشته شده توسط ghasem در 10:4 | |







سکوت

!!‎سکوت‎ ‎‏ حجم خالیه سکوتم با ترانه پرنمیشه خلوتم با خاطرات عاشقانه پر نمیشه تونگاه اینه پر شد همه ی بود ونبودم همه ی ترانه هایی که برای تو سرودم عاشق رنگ صداتم ولی چشمام پر دردهباغچه ی دلتنگی من باغی از گل های زرده اما وقتی تو نباشی موندنم فقط بهونست هم صداست با بی پناهی غزلای عاشقونست میرم و رو تن جاده جای پای من میمونه جای پای عابری که مقصدش رو نمیدونه ...

[+] نوشته شده توسط ghasem در 10:4 | |







رویای من

!!‎دیدنت‎ ‎‏ که رویامه که وقتی با منی تنها همین جای جهان جامه منو با بوسه دعوت کن به یک رویای طولانی به یک ارامش مطلق تو یک دریای طوفانی یه امشب کام دنیامو به کندوی عسل وا کن میخوام برگردم از دنیا تو رو به مرگ بغل وا کن تو در من زندگی کردی تو این رویا رو میفهمی خودت درگیر طوفانی تو این دریا رو میفهمی بزار باور کنم هستی بزار برگردم از کابوس بزار پیدا کنم ماهو میون این همه فانوس بزار فردای دنیامو به دستای تو بسپارم واسه پروانگی کردن من این دستارو کم دارم ...

[+] نوشته شده توسط ghasem در 2:9 | |







لا لا لا نخواب

!!‎نخواب‎ ‎‏ لا لا لا لا نخواب خواب که دوا نیست دل دیوونه داشتن که خطا نیست میگن دست از سرش بردار " نمیشه" آخه عاشق شدن که دست ما نیست لا لا لا لانخواب سرما تو راهه همیشه عمر خوشبختی کوتاهه میگن با یک فرشته اونو دیدن دروغه جون دریا " اشتباهه" لا لا لا لا نخواب تلخه جدایی کمر خم میشه زیر بی وفایی لا لا لا لانخواب دنیا خسیسه واسه کم آدمی خوب می نویسه یکی لب هاش همیشه غرق خنده یکی پلکاش تو خوابم خیسه خیسه لا لا لا لا نخواب تیره س چراغم مثل آتشفشان می مونه داغم به جون رازقی کم غصه ای نیست داره از بی گلی می میره باغم

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:45 | |







دلتنگی

!!‎دلتنگی‎ ‎‏ نه ! دلتنگی آن نیست که مرا اینگونه محکوم به سکوت کرده است انتظار آن نیست که اینگونه مرا محکوم به بیقراری کرده است خیالی نیست ، من همچنان با خیال تو سرمیکنم پس بیخیال… بگذار در حال خودم باشم ، بگذار همچنان من دیوانه دیوانه ات باشم مزاحم خلوتم نشو ، اگر مرا میخواهی سد راه اشکهایم نشو…. بگذار آرام شوم ، بگذار هر چه غم در دلم انباشته ، خالی شود…. این همان راهیست که هم تو خواستی در آن باشی و هم من خو ا ستم تا آخرش با تو بمانم پس چرا به بیراهه میروی، چرا مرا جاگذاشتی و برای خودت میروی؟ مرحبا ، تو دیگر کیستی ، دست هر چه بی وفاست را از پشت بستی…. خودم میدانم بد دردیست عاشقی و همچنان بیمارم ، تا کجا میخواهی بمانی ؟ تا هر جا باشی من نیز میمانم… عشق من هر از گاهی به یادم باشی بدنیست ، هر از گاهی هوای مرا داشته باشی جرم نیست چه کنم ، دلم دیوانه ی توست ، هوایش راداشته باش که دلم تمام دلخوشی اش به توست…

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:45 | |







زنده بودم اما!!

!!‎زنده بودم‎ ‎‏ من زنده بودم،اما:انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شمرده بودم ده سال دور و تنها،تنها به جرم اینکه- او سر سپرده می خواست،من دل سپرده بودم ده سال می شد آری در ذره ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر،وقتی غروب می شد گویی به جای خورشید،من زخم خورده بودم وقتی غروب می شد-وقتی غروب می شد- کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم

[+] نوشته شده توسط ghasem در 1:16 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد